پـلاک عاشقی

✔ مجنــون الحسیــن.ع.


دلـی که در دو جهــان
جـز تـو هیـچ
یــارش نیست ؛
گـرش تـو یـار نبــاشی
جهـان به کـارش نیسـت ...





✔ کپی بدون ذکر منبع ، حــلال ...
✔ نظر دادن+ پست الکترونیک یا آدرس سایت/ وبلاگ.
✔ با تبادل لینک موافقم.
✔ دوستانی که لینک میشن، درصورتی که کم لطفی کنند در اسرع وقت حذف میشن.


آخرین مطالب
آخرین نظرات

پـلاک عاشقی

در بَــلـا هـمـ مــی چشــم لـــذّات ِ او ، مــاتِ اویــم ماتِ اویـم مـاتِ او ...

۲۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پلاک» ثبت شده است



هــــوای کربـــلایت دستـــ سنگینی داشت!  این را وقتی زد به ســـرم فهمیدم...

هـــوای حُـــســیــن ، هـــوای حَــــرمـ ، هـــوای شبــــ جمـعـه زد بـه سَـــرَم...



مــــــــــا که ندیدیم ؛ فقط شنیـــــــدیم ...

حســـــرتــــــــــــــ کشیدیم ...

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ نظر


چسبیـده بـود بـه ضریـح و فـریـاد مـی‎زد، بـا صـدایـی بلـنـدتـر از حـد معمـول:


 یـا امام رضا... یا امام غریب... آقا جان...


ضلـع دیگـر ضریـح، بزرگ و بـا خـط خوش نوشتـه بـود:


 "یـا ســــامـع"



از مـیـان تـمـام سـالـنـامـہ هـاے قـمـرے و مـیـلادے ،

تـقـویـم دل مـن ، در ایـن سـرزمـیـن تـا ابـد شـمـسـے ست .....

 وقـتـے کـہ خـورشـیـد، نـام کـوچـک تـوسـت...

**الـسـلام عـلـیـک یـا شـمـس الـشـمـوس...**


✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۴۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ نظر
خاصیت گناه است!

یک لکه روے دلت،

یک سوراخ توے وجدانت ...




گاهے یک ** نگـــاه حـــرام **

 شهادت را برای ڪسی ڪه لیــاقت شهــادت دارد، سال ها عقـــــب می اندازد!

چہ برسد به ڪسی که هنوز ، لایق شهــادت بـودن را نشان نداده است.

"یک نگــاه حــرام، ســال هـا عقـب می اندازد شهــادت را ..... "

آنوقت می گوییم اللهــم الرزقنــــــا، امــا....


✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۵۵ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹ نظر

نمی توان عکس گرفت

از سرفه های تـــو!

دل نگاتیو های جهان را سوزانده ای.......




سرفه ... سرفه ... سرفه ... !

حساب آنها که توی خیابان، با صدای خشک نفس هایشان از کنارم رد شده اند، از دستم در رفته.

از درد به خود می پیچند، یک گوشه در خودشان مچاله می شوند و ریه هایشان، اذن دخول هوا را صادر نمی کند.

به یکی از ایشان گفتم که شلمچه کجاست؟!

چشم هایش شد چشمه اشک..... سینه اش زخمی بمب های شیمیایی همان جا بود.

می گفت: ماسک به تعداد بچه ها نبود.......!


✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۰۳ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۰۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر


خدایــــــا.....

دستانم را زیر چانه ام گذاشته ام ، طلبکارت نیستـــم!

فقط مشتاقم بدانــــم تا ته قصه چه میکنی با مــــن؟!!!



** یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلیمٌ  **

دلــم آرام مـی‌شـود، وقتی تـمام دردهایم را می‌دانـی.....


✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۱۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ نظر

**** شهـــادت ****

نام گرفت!

وقتی خدا کسی را کشت

از شدت عشق....




✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۲ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۶ نظر
میگفت وقتی پیکر یکی از شهداء رو آوردن، دخترش تابوت رو باز کرد.
 
هی دنبال یه چیزی میگشت......

یه دفعه انگشت دست بابا رو پیدا کرد و هی انگشت رو میکشید رو سرش و می گفت:

بیست ساله بابام دست رو ســـرم نکشیده ....



بچه ها باز براین نقطه .شهادت.

گذارید انگشت ،

عشق پر ...

عاطفه پر ...



✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر

ساپورتت تو را ساپورت نمی کند،بانوی شهر من....


بعید می دانم مقابل نگاه مردم شهر و میان کوچه و بازار


و محله‌هایش کسی با پوشیدن *ساپورت*


در روز رستاخیز نیز *support* شود!!!


انتخاب با تو است......!!!






✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ نظر

وبلاگ جدید...


اینجا نگارخانه من است!

جایی برای خط خطی های دلم... هیــــچ پستی حرف دلم را نمی زند!

مانده ام بین بغض و بغض.. دنیای من دنیای بارانی است!

هرچه کمتر بدانی کمتر خیس خواهی شد....

آن روز ها که بچه تر بودم ..

وقتی به "اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته" دعایِ کمیل می رسیدم...

باران بود که می بارید!

این روز ها که باید آدم تـــر شده باشم، اگر حالِ دعـــایی باشد (که نیست!!!!!!)، ....

دیگر "کیف تؤلمه النــــار" هم تـــکانم نمی دهد! 

نوشته هایم مثل نمــــار یومیــــه  است! 

اگر مقبـــول دلتـــ شد ،بدان: فقط با نیت او قامت بسته و می نویســـم 

وگرنه فریضـــه ایست پر از *سجـــده ی سهـــــــو*!!!

که روزی برای نوشتنشان بایــــد، توبه کنم......

عرصه که تنگ می شود به صرافت حسابــ و کتاب می افتم!

2*2 تا هایم 2 تا هم نمی شود. می ترســـم.... گوشه ی چشمی می اندازم،

به گوشه ای از آسمان وسیعت که سهم پنجره های من است......

زمزمــــه می کنم زیر لب:

بسم الله العزیـــز و الرحــیم الذی لیس کمثله شی و هوالعزیز و الغفـــور

فــــالله خیـــر حافظا و هو ارحم و الراحمیــــن......


** پلاک عاشقی **




✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

رمضـــــان آمد...خدا کنه که ما به خود بیایـــم!





نان دین خوری و بنده دنیایی؟ تو بدان که عاقبت رسوایی



گناه رفته در چشمــــم

خـــــــدا دارد فوتــــ می کند! این اشک ها بی دلیل نیست.......



با نزدیک شدن ماه رمضون این سوال دوباره برام پیش می آید:

" خدایا فرو دادن این همه بغض روزه را باطل نمی کند؟؟؟






***یـاحبـیبـــ مـن لا حبیـبـــ لـه***

 ای آنکـه همـیشه دوســـتم بـودی....

فقـط خواسـتم صـدایت کنـم، همیـن!!!

بقیـه حـرف ها بـماند سـر نـمــــــــاز......

من و شما دونفره.



سرنماز که هستم مدام فکرم می ماند پیش وبلاگم!!

اما وقت نوشتن از خدا می نویسم.. .به گمانم خدا هم مرا پشت کامپیوترم بیشتر دوست داشته باشد

تا سر سجاده!! 


دعـا کـردن هـم گـاهـی جرئـت مـی خــواهـد...

خـدایــــــــــا ببخش گـسـتـاخـی ام را!

***** الـلـهم الـرزقـنـا تـوفیـق الـشهاده *****


پی نوشت:  التمــــــــــــا س دعــــــــا

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۴۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر