جبــران ...
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ق.ظ
× أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ×
جبـران تمــام
شکسـتگی هـایِ دلـم ،
وجــودِ تــوســت ...
نیـایــش یعـضی از مـــا آدمهــا بــا خــدا ،
و درخـواست از او بــرای حضــور در زنــدگیـمــان
مانـند شیطنــت بچــه هـایـی است
که در مـی زننــد و …
فـــرار مـی کننــد !
این رسم ما نبود که ز باران جدا شویم . در هجوم وحشت شب بی صدا شویم
این عهد ما نبود که در انتهای راه . ما بین کوچه ها تک و تنها رها شویم.
آن روزها که شوق شهادت به سینه بود. توفیقمان نبود که شبیه شما شویم.