پـلاک عاشقی

✔ مجنــون الحسیــن.ع.


دلـی که در دو جهــان
جـز تـو هیـچ
یــارش نیست ؛
گـرش تـو یـار نبــاشی
جهـان به کـارش نیسـت ...





✔ کپی بدون ذکر منبع ، حــلال ...
✔ نظر دادن+ پست الکترونیک یا آدرس سایت/ وبلاگ.
✔ با تبادل لینک موافقم.
✔ دوستانی که لینک میشن، درصورتی که کم لطفی کنند در اسرع وقت حذف میشن.


آخرین مطالب
آخرین نظرات

پـلاک عاشقی

در بَــلـا هـمـ مــی چشــم لـــذّات ِ او ، مــاتِ اویــم ماتِ اویـم مـاتِ او ...

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است


دلــم هـواى بقیــع دارد و غــــم صــادق

عــزا گرفتــه دل مـن ز مــاتــم صــادق





سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک....


تسلیت...



پی نوشت " بــَقیع....

باید اینجا حرم درست کنند ،چهار تا مثل هم درست کتتد

با امام حســـن سزاوار است ،چند باب الکرم درست کنند،

با طلا دور مرقــد سجـــاد ،بیتی از محتشـــم درست کنند،

به تـــــولای باقـــر و صــادق ، صحن دارالقلــم درست کنند،

نزد ام البنین نمادی از،مشک و دست و علـم درست کنند،

دودمه نه در این مکان باید ، شـاعران "چاردم" درست کنند

با کریمــان "کریم خانی"ها ، قطعه ی "آمــدم" درست کنند

دور گنبد چهــــار گلدستــــه ولی از داغ خــــم درست کنند

کاش هر چیز را نمی سازند، کوچه را دست کم درست کنند

کوچه را در ادامه ی طرح ِ ، از حرم تا حـــرم درســت کنند...

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۵۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

زیبـــا بـــود.... ماهـــواره بود و مــــاه پاره!

راستی گفتی کانـــــال چند بود؟؟؟!






همت همت مجنون.... حاجی صدای منو میشنوید؟

همت همت مجنون .... مجنون جان به گوشم.

حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر!

محاصره تنگ تر شده، اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی....

خواهرا و برادرا رو دارند قیچی می کنند ....

اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند!

خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم ، ولی انگار دیگه اثری نداره!

عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده، بوی گناه میده ...

همـت جان ،فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم........

حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید ،

تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه
ولی کو اخوی گوش شنوا...

حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه!

همش می گیم برادر نگاهت برادر نگاهت.....

حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه....

کمک می خوایم حاجی .......

به بچه های اونجا بگو کمکـــــ برســـــونند

داری صدا رو...؟!

همت همت مجنـــون...

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۰۹ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۱۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ نظر
خاصیت گناه است!

یک لکه روے دلت،

یک سوراخ توے وجدانت ...




گاهے یک ** نگـــاه حـــرام **

 شهادت را برای ڪسی ڪه لیــاقت شهــادت دارد، سال ها عقـــــب می اندازد!

چہ برسد به ڪسی که هنوز ، لایق شهــادت بـودن را نشان نداده است.

"یک نگــاه حــرام، ســال هـا عقـب می اندازد شهــادت را ..... "

آنوقت می گوییم اللهــم الرزقنــــــا، امــا....


✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۵۵ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹ نظر

**** شهـــادت ****

نام گرفت!

وقتی خدا کسی را کشت

از شدت عشق....




✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۲ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۶ نظر
میگفت وقتی پیکر یکی از شهداء رو آوردن، دخترش تابوت رو باز کرد.
 
هی دنبال یه چیزی میگشت......

یه دفعه انگشت دست بابا رو پیدا کرد و هی انگشت رو میکشید رو سرش و می گفت:

بیست ساله بابام دست رو ســـرم نکشیده ....



بچه ها باز براین نقطه .شهادت.

گذارید انگشت ،

عشق پر ...

عاطفه پر ...



✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر



پرچم،پیشانی­ بند،انگشتر،چفیه،بیسیم روی کولش،خیلی با نمک شده بود.

گفتم:چیه خودتو مثل علم درست کردی؟میدادی پشت لباست هم برات بنویسن!

پشت لباسش را نشان داد: "جگر شیر نداری سفر عشق نرو"

گفتم:به هر حال اصرار بیخود نکن،بیسیم­چی لازم دارم،ولی تو رو نمیبرم.

هم سنت کمه و هم برادرت شهید شده.

دستش را گذاشت روی کاپوت تویوتا و گفت:

باشه،نمیام.ولی فردای قیامت شکایتت رو به فاطمه ­ی زهرا میکنم.

میتونی جواب بدی؟  گفتم:برو سوار شو.

چند روز بعد در پایان عملیات پرسیدم: بیسیم چی کجاست؟

بچه­ ها گفتند: نمیدونیم کجاست،نیست.

به شوخی گفتم:نگفتم بچه است،گم میشه؟حالا باید بگردیم تا پیداش کنیم.

بعد از عملیات داشتیم شهدا رو جمع میکردیم.بعضیا فقط یه تیر یا ترکش ریز خورده بودن.یکی

هم بود که ترکش سرش رو برده بود.برش گرداندم،پشت لباسش رو دیدم:


"جگر شیر نداری سفرعشق نرو..."




✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۱ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

یک پلاک و استخوان از من به صف جامانده است

در این قصه ، لیلی همیشه مجنون است....!



 


پسـرت در پی لالایی تو برگشته

عقده بُگشا که دل زار، خجالت بکشد

 استخوانی و پلاکی به تو برگرداندند

مدعی زین همه ایثـار، خجالت بکشد

 گل پر پر شده دامــان تو را خوشبو کرد

در هوایت گل و گلــزار خجالت بکشد

 رگ غیرت قلم دست چروکیده ی توست

 بنویس "عشق" که انکار، خجالت بکشد 

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۰ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر