دومـــاه محـــرم و صفـــر، برایت سنگ تمام نگــذاشتم ...
اما تو مهربان تر ازاین حرف هایی ... برایــم سنگ تمـــام بگـــذار!
ز مثل زهـیر ، نه زبـیـــر !
بعضے ها براے تاریخ "مهتد" مے شوند همچون "زهـیر"
برخے ها به چشم تاریخ "مرتد" مے شوند همچون "زبـیـــر"
+ خدایا زهیرے مان ڪن نه زبیرے ...
هنوز هم نمی دانم اینجا چه فصلی است!
که من کـــال مانده ام
و به شمــــانمی رســــم ...
+همه چیـــز بــا آب زنـــده اســت
" وَ جَعَــلْـنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ "
دل مـــن
کنــار تـــــو
قـــد تمـام نداشتــه هایم ، آرومــــم ...
ایـن روزهـا ،
می خواهـم خـودم را روی دوشـم بیـنـدازم !
و بـرای همــیشه بـه کنـار خـــــودت بیـایــم
٠•● تـویـی کـه از مثـل مـن هـزاران 'تــا' داری ،
و من از تـــو ، 'یـکی' کـه بیـشتـــر نـدارم ...
گفــته بـــودی :
┘◄ وقتـی بـا منـــی انـگـار فقـط تـــو را دارم
حـالا مـن فقـط تـــو را می خـواهــــم!
تـــو هـم نیـــز ، مــرا بخـواه ....
" یـا حـبیـب الـبـاکیـن "
بارون بارون ،چشمای گریون این شبا گریه عادتم شده
توی رویـــاشم، کربـــلا باشم، برا یکی دو ساعتم شده
خیلی بی تابم، نکنه خوابم ،حالا که دیگه نوبتــم شده
* فاخلع نعلیک انک بالوادی المقدس طوی *
کسی در درون من می خواند،کربــــلا...