بنـــویسیــــد
شمــــــــــــــار ِدرد و دل
نــامحـــــدود ....
دوبــاره کـــرب و بـــلا گفتـــم و دلـــم لــرزیــد ،
خـــودت کمـــک کـــن و بـاقــی ِ روضـــه را بنـویــس ....
ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب
حالی نشد نصیبم از این رنج و زندگی
پیری رسید غرق بطالت پس از شباب
از درس و بحث و مدرسه ام حاصلی نشد
کـــــی می توان رسید به دریا ازین ســـراب
هرچـــه فراگرفتم و هرچـــه ورق زدم
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب
هان ای عزیز فصل جوانی به هوش باش
در پیری از تو هیچ نیاید به غیر خـــواب
این جاهلان کــــه دعوی ارشاد مـــی کنند
در خرقه شان به غیر "منم" تحفه ای میاب
ما عیب ونقص خویش و کمال و جمال غیر
پنهان نمـــوده ایم چو پیــــــری پس خضاب
دم بر نیار و دفتر بیهوده پاره کن
تا کی کلام بیهده گفتار ناصواب
امام خمینی قدس الله نفس زکیه
سلام خدمت شما
با مطلبی با عنوان" پرهیز ها برای زندگی شیرین" بروزیم
منتظر نظرات خوبتان هستیم
یا حق
خودت که همیشه هم روضه را نوشته ای وخوانده ای....
بیا و بی سر وصدا به کربلا ببر تا آبرو ریزی راه
نیانداخته ام!
به جان خودت تحملم تمام شده ....
من در حال رفتنم ....
نمی بری باشه!
خودت یک سر کنج این اتاق تاریکم قدم بگذار!
نمی دانم چه کنم ....
نمی دانم ...
من در زلزله های چند ریشتری هر روز این دل و جمجمه هم گیر کرده ام
بیچاره دلم ...
بیچاره سرم....
بدبخت تو شدم....
همه منو بازنده تو دنیای خودشون می دونند
تو بیا....
بیا دادگاهمون تشکیل بده...
بیا ..دارم می سوزم....
بیا ...یه روضه ... یه نگاه....
یه زیر چشمی....
تموم شدا !
تموم!
یا حسین جان.....
التماس دعای عهد وفرج مولایمان
ان شاالله