خیال خام...
+ قانون ِ پآیستگے ِ احوالَم خوب عَمَل مے کُند!
درد هآیم از بین نمے روند،
فقط
از نوعے به نوع ِ دیگر تَبدیل مے شَوند ؛
درد ِ دورے.....
درد دلتنگے.....
کـاش هـنوز بچـه های تخریب بودنـد و از مـیان ایـن هـمـه
مـیـن ضـد مـعـنـویـت، مـعبـری بـه سـوی سعادت و بـه سـوی خــــــدا
بـرایـمـان مـی گـشـودنـد...
چــه خیــال خــامــی؛
بــرای مــن کــه بــال نــدارم، رسیــدن بــه تــو
کــه آن همــه بــالایــی..... ای شهـــــــید......!
در بهانه ها می جوید خدا تورا....
راه را سخت ترجمه بر پویه های دلت نزن!
من آه و جنس نیاز نمی دانم !
گاهی تنها یک برگ تغییر مسیرت را مشخص خواهد کرد!
که حسینی مانده ای یا رها در بادها و میان درختان مجنون سردر گم!
خودت را محتاج تخریبچی مپندار که راه برای تو باز کند!!!
تو راه بلد جاده عاشقی باش!
تو راه را دستگیری کن....
تو راه را چراغ باش....
خودت باش....
یک برای خدا !
نه دو برای او...
شبیه به کسی دیگر....
خودت باش....
محتاج هیچ کس نباش....
تو خود می توانی خضر راه شوی...
او از تو جدا نیست!
شهید در میان آسمان قلب تو خانه کرده است!!
من نفرمود من از رگ گردن بر شما نزدیک ترم!!
ما باید کاری کنیم که به قانون آنها تن دهیم!
همین ..ساده....
دل نترسان... خواهی رسید....
التماس دعای فرج وشهادت.....عهد....لبیک یاحسین جان