چشـــم بـ ه راه ...
× وامّا بَعد فَحَیّ هَلا٬ فَاِنَّ النّاس یَنتَظِرونَکَ لارایَ لَهُم فی غَیرکَ فَالعَجَلَ ثُّم العَجَلَ العَجَلَ ×
بیـا که مــردم چشم به راه ِتــوهستنــد
و بــ ه غیـــرازتـــونظـــری نــدارنــد ،
بشتـــاب... بشتــاب... بشتــاب...
بخشی از نامه کوفیان به امام حسین .ع. نفس المهموم.ص.۴۲
تــو بخـواهـــی ،آدم می شـــوم !
خــودم بــارهـا خـــواستــم
امّـا نشـــد ...
هــم اکنــون || دلتنگی ام || در اوج ِ اوج اسـت ...
اوج دل تنگی ام به آنجا رسیده است!
که در این سر زمین آقا هیچ کس را نمی شناسم!
جان مادرت ای حضرت والا
صاحب الامر روحنا فدا
مسلم نمی خواهی که از دار الاماره به زیر افتد به پای شما؟!!
آب هم نمی خواهم...دهانم پر از خون است!
سلام و ادب...
عالی بود.....
منتظران مراقب تر به احوالتان باشید ...
خبر رسیده خطر در راه است!
گفته اند آقا و یارانش روزانه به جرم عاشقی تنهاتر می شوند!
اللهم عجل لولیک الفرج