وبلاگ جدید...
اینجا نگارخانه من است!
جایی برای خط خطی های دلم... هیــــچ پستی حرف دلم را نمی زند!
مانده ام بین بغض و بغض.. دنیای من دنیای بارانی است!
هرچه کمتر بدانی کمتر خیس خواهی شد....
آن روز ها که بچه تر بودم ..
وقتی به "اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته" دعایِ کمیل می رسیدم...
باران بود که می بارید!
این روز ها که باید آدم تـــر شده باشم، اگر حالِ دعـــایی باشد (که نیست!!!!!!)، ....
دیگر "کیف تؤلمه النــــار" هم تـــکانم نمی دهد!
نوشته هایم مثل نمــــار یومیــــه است!
اگر مقبـــول دلتـــ شد ،بدان: فقط با نیت او قامت بسته و می نویســـم
وگرنه فریضـــه ایست پر از *سجـــده ی سهـــــــو*!!!
که روزی برای نوشتنشان بایــــد، توبه کنم......
عرصه که تنگ می شود به صرافت حسابــ و کتاب می افتم!
2*2 تا هایم 2 تا هم نمی شود. می ترســـم.... گوشه ی چشمی می اندازم،
به گوشه ای از آسمان وسیعت که سهم پنجره های من است......
زمزمــــه می کنم زیر لب:
بسم الله العزیـــز و الرحــیم الذی لیس کمثله شی و هوالعزیز و الغفـــور
فــــالله خیـــر حافظا و هو ارحم و الراحمیــــن......