پـلاک عاشقی

✔ مجنــون الحسیــن.ع.


دلـی که در دو جهــان
جـز تـو هیـچ
یــارش نیست ؛
گـرش تـو یـار نبــاشی
جهـان به کـارش نیسـت ...





✔ کپی بدون ذکر منبع ، حــلال ...
✔ نظر دادن+ پست الکترونیک یا آدرس سایت/ وبلاگ.
✔ با تبادل لینک موافقم.
✔ دوستانی که لینک میشن، درصورتی که کم لطفی کنند در اسرع وقت حذف میشن.


آخرین مطالب
آخرین نظرات

پـلاک عاشقی

در بَــلـا هـمـ مــی چشــم لـــذّات ِ او ، مــاتِ اویــم ماتِ اویـم مـاتِ او ...

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «در راه مانده» ثبت شده است


----- به پـــایــان رسید! قلمـــم را میگذارم کنــــار....

بیاییـــد پایـــان این قصـــه را خودتــــان رقـــم بزنیــــد

بایـــد پایـــان قصــه ی دلتنـــگی ام ؛

مثــل همـــه ی قصـــه ها شیـــرین باشـــد....

کلاغ این قصـــه بایـــد به لانـــه اش برســد ...

و مــُرغ دلِ ِ مـــن به آشیـــانه اش ، بـــه آسمـــان ...

مــن از شمـــا یکـــــ آسمـــان می خـــواهــم ،

بــه وسعـــت نــگاه مهـــربانت!

سهــم مــن از این دنیـــا ،

تــنها بایــد همیـــن آسمـــان باشــد ...

مــرا هـــم آسمـــانی کنیـــد ...



باید روی خـــودم کــارکنـــم....

خــودی که بـــه درد "خــدا" نخــورد،

"بـــی خـــودی" ست!



بیخــــود نگــرد!

مخاطبـــی نـــدارد...

تمـــامی بغضهـــایم واگــــذار شد!


محدودیت کلام... بازهم پای پرانتـــزی درمیـــان اســت ( )...



جمعــش کــــردم! واســه هـــوایی شدنــم ببخشیـــد... التماس دعــــا

برگشتنی بودم خبرتون میکنم!


+ متـــن به هیـــچ عنـــوان کپـــی نشـــود! خواهشــــا" ...

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۶ آبان ۹۲ ، ۱۸:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ نظر
این روزهــا عجیبــــ دلم ،

به سیم خـــاردار هـای دنیــا گیـــ ـــر کرده است...



-ابوتــراب را گفتنـــد:

   یا علـی ما فعلتَ حتــی نصیرَ علیــــــاً ؟!

   چه کردی که ♥علـــی♥ شدی؟!


-فرمــــــــود:

   إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی.......

   نگهبــــان دلـــــــــــم بودم.......



خدایــــا !  قلبم را به تو می سپـــارم...


پس در آن هیچ کســـی را جز خودت راه نـَـــــده!




✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۰۶ مهر ۹۲ ، ۱۱:۰۶ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹ نظر

هرچه حواسـم را جمـع می کـنم؛، باز پَـرت می شـود در دیـارِ یـــــــار......




جــا مانـده ای یـا جـا مـــــانـده ام ؟


دیــگر چــه فرقــی می کنـد کجــا...


راستــــــــــــی رفیـق!


نیــمه راه آنــست کــه می مــــانـد یــا آنـکه مــــــی رود ؟؟!


در راه مانــــده ام.....

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۱۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۷ نظر

روضــه..مداد...اشک..دوبیتی...دم سحر

مقتل..صدای فاجعه.. دلهای شعــــله ور

تا صبـح پای شعر شما گریه کرده است

نوکـر بساط کرده...تو چیزی از او بخـر!





✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر


خدایــــــا.....

دستانم را زیر چانه ام گذاشته ام ، طلبکارت نیستـــم!

فقط مشتاقم بدانــــم تا ته قصه چه میکنی با مــــن؟!!!



** یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلیمٌ  **

دلــم آرام مـی‌شـود، وقتی تـمام دردهایم را می‌دانـی.....


✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۱۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ نظر

مدونا به " نــــادر" جایزه گلدن گلوب می دهد ،


اوباما به " مصطـفـــی " بمب مغناطیسی !


عجب روزگاری این روزها همه هدیه می دهند...

فرقش بین ( این ) و ( آن ) است فقط و فرق بین این و آن *راهشان * است!

حالا تو تصمیم بگیر:

"جدایی نادر از سیمین "هنر می خواهد یا  " جدایی  پســــر از پـــدر "؟!



قطاری به سمت خدا می رفت...

در بین راه توقف کرد .مسافران پرسیدند:چرا توقف کردیم؟

گفتند: اینجا بهشت است!

همه پیاده شدند جز عده ای کم.

گفتند:چرا شما پیاده نشدید؟ گفتند:


مقصد ما خداست نه بهشت


برای خودم: خدایــــا...    آسمانت چه مزه ایست؟!     من، تا به حال فقط زمین خورده ام!
✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۴۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

خـــــدایا !

خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم

بارانی بفرست ، چتر گناه را دور انداخته ام! 



خـــــدایا !

من دلم قرصه ، کسی غیر از تو با من نیـــست!

خیالت از زمین راحت که حتی روز روشن نیست

کسی اینجا حواسش نیــــست که دنیا زیر چشماته

یه عمره یــــادمون رفته زمین دار مکافاته ...

فرامــوشم شده گاهی کـه این پــایین چه ها کردم

یــه روزی بــاید از اینـــجا بازم پیــش تـــــو برگردم

خــدایــا وقـت برگشــتن یکـــم با مــن مــدارا کــن

شنـــیدم گـرمه آغوشـــت اگر میشــه مــنـم جــا کــن

 

 

 

نه آن قدر پاکم که کمکــــم کنی و نه آن قدر بدم که رهـــایم کنی

میــــــــان این دو گمم !

هم خــــود را و هم تــــــو را آزار میدهم

هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنـــــــــی باشم که تو خواستی و

هــــــرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهـــــــایم کنی

آنقدر بــی تو تنهــــــا هستم که بی تو یعنی هیــــچم

"من هیچم و تو در تمامِ هیچِ من همه ای "

خـــــــــدایا هیــــــــچ وقت رهـــایم نکن


 
✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۱ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

مثل یک اتفاق خوب.....،

بیا بیفت در زندگیــــــــــــــــم.....!


 


اینجا صدای پا زیاد مـــیشنوم ، امـــا...

هـیچکدام تــــــو نیستــــی !

" دلـــــم "

خودش را خوش کرده  به این فکر که شاید،

  "پا برهـنه " بیائی....


✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۰ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دستهــــــایم را بــــه سمت آسمـان تــو بلنـــد مــی کنــم


مـــی خـــواهــم بــــــدانی کـــه دستــانم خــالیست!


مـــی خــواهـم بــدانی یـکــ عــاشق ،


جـــز یکــ دل اسیـــر هیــچ بـــه همــراه نــدارد.....


پــس تـــو مـــرا بـــه جـــرم بـــی سلاح بـــودن،


بــــه تیـــر زمـــــانـــه نشـــانـــه نــگیـــر!




✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۰ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام،

رسم آغاز است...  

رسمی جاودانه...نانوشته ، شروع اشک ریزان افکارم...!

ادعایی در ثبت ندارم...ادیب و عارف نیستم ، بسیار خطا کرده و خواهم کرد... 

آشفته ام...رها از قیود...درویش وار زیسته ام...چون بید مجنون...بدنبال سایه ام نگردید... 

پس ای کسی که رهگذر وار مرا نظاره میکنی،

بدان شاخ و برگم تو را از تیغ آفتاب در امان نمی دارد زطوفان و غرش آسمان لاجوردی...

نفرین مرا نمی گیرد و عمریست در برگریزان همیشه بهارم زیسته ام...

بی نیاز بی پروا و عاری از ترس... 

من هیچ نیستم...





✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۰۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر