پـلاک عاشقی

✔ مجنــون الحسیــن.ع.


دلـی که در دو جهــان
جـز تـو هیـچ
یــارش نیست ؛
گـرش تـو یـار نبــاشی
جهـان به کـارش نیسـت ...





✔ کپی بدون ذکر منبع ، حــلال ...
✔ نظر دادن+ پست الکترونیک یا آدرس سایت/ وبلاگ.
✔ با تبادل لینک موافقم.
✔ دوستانی که لینک میشن، درصورتی که کم لطفی کنند در اسرع وقت حذف میشن.


آخرین مطالب
آخرین نظرات

پـلاک عاشقی

در بَــلـا هـمـ مــی چشــم لـــذّات ِ او ، مــاتِ اویــم ماتِ اویـم مـاتِ او ...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاجی» ثبت شده است


           


دست های کوچکش به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد

التماس می کند : آقا... آقا "دعا " می خری؟

و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند

و برای فرج آقا "دعـــــــا " می کند....






دلم را سر چهار راه قبل جا گذاشته ام.....


اختلاف یعنی


دختری چوب کبریت های نفروخته اش را می خورد


مردی خورشید را می خرد تا سیگارش را روشن کند


اختلاف یعنی


مردی برای اجاره خانه ، کلیه اش را می فروشد


زنی برای زیبایی ، کلیه ی بدنش را عمل می کند!


دنیای عجیبی شده.....


یکی پول هایش را پارو می کند، یکی اشک هایش را...


آهای فلانی قهوه ات را که سر کشیدی،


برای فالش سر چهار راه بیا !!!


این جا کودک هایی هستند که تقدیرشان را خیلی وقت است فروخته اند....


دلم را سر چهار راه قبل جا گذاشته ام.....

✔ مجنــون الحسیــن.ع.
۲۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر